سپاس از مسئولان وزارت بهداشت که بالاخره یک اظهار نظر مسئولانه کردند:
👈 ((چیزی به نام طب اسلامی نداریم))

1- منکر این نیستم که در یافته‌های مردمان و طبیبان و حکیمان قرون پیشین دست‌آوردهای مغتنمی برای بهبود پاره‌ای بیماری‌ها وجود داشته.
2- منکر این نیستم که در پاره‌ای شیوه‌های درمانی پزشکان مدرن می تواند خلل‌هایی قابل شناسایی شود، در مصرف بی‌رویۀ داروهای شیمیایی جدید البته اشکالاتی وجود دارد، و این که برخی پزشکان و داروفروشان بدون پایبندی به اصول یک درمان صحیح، با پزشکی و درمان به مثابۀ کسب‌وکاری برای تجمیع سود و منافع شخصی برخورد می‌کنند، اما ...
آیا همۀ اینها آیا سبب می‌شود بتوان علم پزشکی را به دو گروه: «سنتی» و «مدرن» تقسیم کرد؟ علاوه بر این آیا در میان انواع نظام‌های سنتیِ طب، چیزی هم به نام «طب اسلامی» وجود دارد؟
فرض کنیم اسلام دینی است بر حق، آیا حقانیت آن در گرو داشتن یک مجموعه طب مخصوص به خود است؟ آیا در قرآن و نیز روایات معتبر نبوی ادعا شده که پیروان این دین باید از شیوۀ درمانی خاصی برای هر نوع بیماری استفاده کنند؟
به گمان بنده قائلان به طب اسلامی را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد:
یک؛ کسانی که در عین پایبندی به اصول علمی و پژوهشی، و در عین نفی نکردن دستآوردهای جهان شمولِ تحقیقات مدرن علم پزشکی، معتقداند خوب است میراث گذشتگان نادیده انگاشته نشود و چنانچه مطالعات کلینیکی پزشکی (clinical trials) تأیید کنندۀ مؤثر بودن شیوه‌های قدیمی درمان بود، آن شیوه‌ها بر روش‌های رایجِ مبتنی بر مصرف داروهای شیمیایی و یا جراحی‌های شتابزده و مانند اینها مرجح داشته شود.
دو؛ کسانی که بدون نیتی منفی، قائل‌اند به این که اسلام دینی کامل است و از جمله لوازم کمال آن، داشتن شیوۀ پزشکی خاص خود است و برای اثبات این مدعا به وجود چند هزار روایت متضمن توصیه‌های بهداشتی و درمانی ارجاع می‌دهند و عزم به احیای آن دارند و طب مدرن را از آن جهت که بر آمده از نظام سکولار مدرن و غربی است مذموم معرفی می‌کنند.
سه؛ کسانی که نان به نرخ روز می‌خورند و بر امواج یک جامعۀ مذهبی سوار می‌شوند و برای‌شان خرافه و حقیقت فرقی ندارد، فقط سوداگری و ثروت و شهرت باعث شده دکان‌های مختلف داروفروشی اسلامی و کارگاه‌های آموزشی طب اسلامی راه بیاندازند.

به باور بنده:
گروه نخست محترم‌اند و البته شایسته است محتاط باشند که آب به آسیاب گروه سوم نریزند که هم بر خلق الله ستم روا داشته‌اند و هم ناخواسته کمک کرده‌اند به روا داشته شدن وهن به دین و اسلام.
گروه دوم، با کمال احترام باید عرض کنم دچار عدم‌العلم‌اند و خوب است در بارۀ مبانی علم‌شناسی و طب‌شناسی و نیز حتی دین‌شناسی خود بازاندیشی کنند. این انتظار از دین نه مؤَید به قرائن دینی است و نه عقلی.
اما گروه سوم بی‌مجامله شیاداند و باید مردم و مسئولان برای محدود ساختن فعالیت آنها به جدّ وارد عمل شوند.

با این مقدمه جای سپاس دارد که بالاخره وزارت بهداشت و درمان در انجام وظیفۀ اخلاقی و قانونی خود گامی برداشته . . . (خبر) 👇

هشدار وزارت بهداشت نسبت به سوداگری با نام دین