پادشاه فصل‌ها ... پاییز!    -   مازیچال ۱۳۹۵

آبان و اردیبهشت یعنی جنگل، و جنگل در این دو ماه بیشترین تجلی را دارد از هویت خود.
چه مغموم، سال‌هایی که درست در نیمۀ آبان و اردیبهشت، در جنگل نبودم.

امسال قرعه به نام جنگل مازیچال افتاد 

«مازی» به گویش مردم غرب مازندران، همان مازو است.  
مازو = بلوط، البته نه شاه‌بلوط خوشمزه؛  بلکه بلوط وحشی.

زمان برنامه:
 - پنجشنبه و جمعه (۱۳ و ۱۴ آبان ۱۳۹۵)
مسیر:
 - کلاردشت، روستای طویدره
انتهای روستا و ابتدای جنگل، کنار ایستگاه جنگل بانی باید از مینی‌بوس پیاده شد و حدود ۱۲-۱۳ کیلومتر راه پیمود. چیزی حدود ۵ ساعت وقت باید در نظر گرفت.
البته مسیر پیاده‌روی به اقتضای وضعیت عمومی تیم، نه از دل جنگل بلکه از مسیر راه خاکی ماشین‌رو است.

 

روز نخست طراوت ناشی از برف دیشب و مه میان‌روزی هوا را بس لطیف کرده بود. غروب هوا صاف شد و روز دوم تابش آفتاب مصفای بالادست‌های پاک گرمابخش جنگل‌پیمایی نیمۀ پاییز امسال بود.

در سال‌های دور و دهه‌های پیش، امکان نداشت به این عمق از جنگل مشرف شویم، اما با جانوری زیبا؛ خرس، گراز، شغال و . . . مواجه نشویم
اما در سال‌های اخیر!!!   زهی تأسف؛ ترکیبی از جاده و ماشین و خیل انسان‌ها و تفنگ و این چند سال اخیر هم پدیدۀ ناپسند «آفرود» چیزی از طبیعت بکر برای حیات وحش به جا نگذاشت.

 

هر جا که می‌شد با ماشین دل طبیعت را درنوردید و له کرد، ردی از ماشین به جا بود!!!
واقعاً چگونه می‌توان به انسان متمول و برخودار از ماشین‌های «آفرود» آموخت که له شدن اکوسیستم زیر چرخ ماشین روا نیست. که جنگل محل زیست حیات وحش است، نه چای آفرودبازی انسانی که جز صعب‌العبور بودن انگار هیچ‌چیز جلودارش نیست!!!  

ناگزیر باید اینک به مشاهدۀ رد پای آخرین بازماندۀ روباه و گربۀ وحشی دل خوش کرد انگار 


و آن بالادست‌ها . . .
جا بود برای مست شدن از خلسۀ هوای پاک  ۳۰۰۰ و ۴۰۰۰ متری‌ها

و از آن بالا می‌شد شهرهای آشنا را رصد کنی: از غرب به شرق؛ رامسر، تنکابن و عباس‌آباد

کسی چه می‌داند؛ تا چند سال دیگر این انبوه زیبا از تعرض انسان در امان خواهد بود؟

پایدار باد دوستی‌ها
حتی المقدور  زنده باد طبیعت

رؤیاهای رسولانه، در آستانۀ تکوین به مثابۀ «تبیینِ بهتر»

درآمد

۱۷ خرداد ۱۳۹۲، مصادف با ۲۷ رجب ۱۴۳۴[1]، به روایت دکتر عبدالکریم سروش، تحریر یادداشت‌هایی آغاز شد که با نام «محمد(ص)، راوی رؤیاهای رسولانه» انتشار یافت. این یادداشت‌ها تا خرداد ۱۳۹۳ به پنج شماره رسید و امهات یک نظریۀ جدید در متن‌شناسی دینی، فراهم آمد. طرح این دیدگاه تهوری می‌طلبید که صاحب نظریه بدان وقوف داشت. امواج مخالف، این بار فراگیرتر از آنچه در برابر نظریات نوآورانۀ پیشین این متفکر بروز یافته بود، از راه رسیدند. از ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۵، طی دو سال، نقدهای فراوانی از حوزویان و دانشگاهیان، و این بار حتی از سوی برخی همراهان سابق صاحبِ نظریه‌های «قبض‌و بسط تئوریک شریعت» و «بسط تجربۀ نبوی»، بر این نظریۀ جدید نگاشته شد. به نظر ما این نظریه با وجود ابهاماتی که همچنان آن را نیازمند بازتقریر و تکمیل می‌کند، فی‌الجمله قابل همدلی است و جا دارد در کنار نظریه‌های رقیب جدی گرفته شود.

این نظریه با رویکرد پدیدارشناسانه در صدد بازاندیشی در ماهیت متن مقدس و روش‌های فهم آن است. رؤیاهای رسولانه مرحله‌ای از سیر فکری و تلاش‌های دین‌شناسانۀ متفکری است که طی چهار دهه تلاش ‌کوشیده است بین دین و اقتضائات دنیای جدید جمع کند. نظریۀ رؤیاها در مرز دو ساحت علمِ مرتبه اول، یعنی کلام اسلامی و وحی‌شناسی، و علم مرتبۀ دوم یعنی تفسیرشناسی و معرفت‌شناسی دینی قرار دارد. از سویی تبیینی برای چیستی کلام باری به‌دست می‌دهد، و از سوی دیگر تبیین‌های تا کنون ارائه شده در فهم کلام باری را مورد مداقه قرار می‌دهد و می‌کوشد «تبیینی بهتر» در این باره ارائه کند. رؤیای رسولانه برای دو گونه مخاطب مفروغً عنه است؛ یکی آنان که با خوانش‌های سنتی از دین و متن دینی کنار آمده‌اند و تعارضی، بین دین و علوم طبیعی، و دین و علوم انسانی و حقوق بشر جدید، ذهن‌شان را نمی‌آزارد؛ و دیگر آنان که به محض مشاهدۀ چنین تعارضی جانب سنت و دین را فرو گذارده‌اند و تنها به اخذ آورده‌های اندیشه‌ای دنیای جدید بسنده کرده‌اند. اما برای کسانی که به گفت‌وگو بین سنت و مدرنیته می‌اندیشند و اخذ یکی را مستلزم فروگذاردن طرف دیگر نمی‌دانند، این نظریه جدی و شایستۀ تأمل است. بی‌تردید این جدی گرفتن نظریۀ رؤیاهای رسولانه، به معنای تبعیت بی‌چون و چرا از آن و خوانش غیرانتقادی آن نیست.

پیشینۀ نظریه‌های دین‌شناختی صاحب نظریۀ رؤیای رسولانه

«قبض‌و بسط» و «بسط تجربه»؛ دو مرحله از فاصله‌گزینی سروش، از فهم‌های سنتیِ دین، در مقام یک معرفت‌شناس بوده‌اند. در آن دو مرحله سروش مشکلات بنیادین کلام و فقه اسلامی را مورد بازاندیشی قرار داد، تا برای سازگار کردن آموزه‌های دینی با اقتضائات دنیای جدید (علم و حقوق بشر جدید) مجالی فراهم آورد، اما به‌تدریج درمی‌یابد بدون ژرف‌بینی در متن مقدس، و بازاندیشی در ماهیت قرآن و شیوه‌های فهم آن، کار تمام نشده است.

 لینک: صورت کامل مقاله در سایت نیلوفر