مسئلۀ آب و سبک زندگی

 

اشاره: در یادداشت قبلی نکاتی را به منظور برجسته‌سازی مسئله آب در ایران و ضرورت پرداختن به وجوه فرهنگی و اجتماعی آن مطرح کردیم. دوستان عزیزی در بحث مشارکت کردند و هر کدام نکات دقیق و ارزشمندی را یادآور شدند که از ایشان سپاسگزارم. یادآور شدیم که عده‌ای اصلاح سبک زندگی را چارۀ کار می‌دانند و به اصطلاح توپ را در زمین مردم می‌اندازند. اما کسانی دیگر اعتقاد دارند ریشۀ بحران را در سبک کشاورزی و مدیریت کلان منابع آب باید جست‌وجو کرد، بنابراین کلید حل مشکل به دست حاکمان و دولت مردان است، یعنی در حالی که تنها حدود 5 درصد مصرف آب خانگی است، با تبلیغات تلویزیونی و پخش تیزر مشکل اصلی آب حل نخواهد شد. فی المثل سبک غرق‌ابی در کشاورزی یا سازه‌های مجاری انتقال آب و زه‌کشی‌ها و ... باید تغییر کند، یا نظام مهندسی باید فکری کند برای سیستم ناکارآمد سیفون دشتشویی‌هاو ... واقعیت چیست؟ چه باید کرد؟

 پاسخ اجمالی بنده:
1-    بپذیریم به لحاظ طبیعی و جغرافیایی در منطقه‌ای کم آب هستیم.
2-    مدیریت منابع آب البته ضروری است، اما نباید پنداشت با چنین اقدامی، آن محدودیت طبیعی به‌­کلی رفع خواهد شد و می‌­تواند رافع هر گونه نگرانی در این زمینه باشد.
3-    باور به کمبود علی‌­الاصولی، و نه تصادفی آب، ایجاب می­‌کند:
  3-1- در انواع مصرف، چه در عرصۀ کشاورزی و صنعت و چه مصارف خانگی، بسی سنجیده‌­تر عمل کنیم و هر بخش مسئولیت خود را بپذیرد و از فرافکنی پرهیز شود. نکته مهم در اینجا این است که اگر چه ظاهراً تنها 5 درصد آب شیرین در ایران صرف امور خانگی می‌­شود، اما نگاهی دقیق‌­تر نشان می‌­دهد تصحیح الگوی مصرف در خانه، بر بخش صنعت و کشاورزی نیز اثرگذار است. "مصرف" در خانه با مصرف در بخش کشاورزی عجین است. (در این باره توضیح خواهیم داد)
  3-2- "جمعیت"، جمعیت، جمعیت. محدودیت منابع، از جمله منابع آب، توجه به کنترل جمعیت را ایجاب می­‌کند. جای بسی سؤال و شگفتی است که طی دو-سه سال اخیر ناگهان گردش رویکردی از سوی حاکمان در باره جمعیت رخ داده است و به باور بسیاری آگاهان، این گردش رویکرد در بارۀ افزایش جمعیت به اندازه کافی بر مطالعات علمی مبتنی نبوده است. جای تأسف بسیار است که بسیاری مسئولان و محققان در محافل خصوصی در بارۀ دهشتناک بودن این موج حاکمیتی تشویق به افزایش جمعیت هشدار می‌­دهند، اما در رسانه‌های رسمی سکوتی عجیب در جبهه مخالفان افزایش جمعیت برقرار است. براستی ما را چه شده است که ابراز نظر کارشناسی در باره امری بدین مهمی باید مخالفت با نظام حاکمیتی تلقی شود و مجالی برای طرح آن نباشد؟ البته بنده از دلایل آشکار و نهان رویکرد تشویق به افزایش جمعیت بی‌خبر نیستم، اما آنها را موجه نمی‌دانم. تفصیل بحث در این باره مجالی وسیع‌تر می‌طلبد.

و اما نکات و توصیه­‌هایی کلان و خرد، در بارۀ سبک زندگی و تأثیر آن بر مصرف آب:

الف) خوراکی­ها و نوشیدنی­ها

-         کارشناسان می‌­گویند: اگر یک لیوان قهوه  نوش جان کرده‌­اید، بدانید برای تهیه آن نه یک لیوان آب بلکه چند صد و يك لیوان آب مصرف کرده‌­اید. بله، برای تولید آن مقدار قهوه، در بخش کشاورزی 500 لیتر آب مصرف شده است.

-         همچنین اگر مثلاً دو لیتر آب در قابلمه ریختید و یک کیلو گرم ماهیچه گوساله در آن، تا آب­گوشتی به عمل آید و نوش جان شود، بدانید که نه دو لیتر آب، بلکه 5002 لیتر آب مصرف شده. بله عزیزان، بنده در این زمینه مستقیماً پژوهش میدانی نکردم، اما این آمار از سوی متخصصان و در نتیجۀ پژوهش­‌ها منتشر شده. باری مطالعات نشان داده­‌اند برای تولید یک‌کیلو گوشت گاو، دست کم "پنج‌هزار لیتر" آب مصرف شده است. این مقدار حاصل جمع آب‌هایی است که گاو مستقیماً خورده و یا صرف علوفه‌­ای شده که خوراک گاو شده است. (البته این آمار نسبی است و به نژاد گاو، شرایط آب و هوایی و اقلیمی مزارع و ... بستگی دارد.)

-         همچنین آیا می­‌دانید برای تولید یک لیوان شیر چه مقدار آب مصرف می‌­شود؟ پاسخ عددی پیرامون 1000 لیتر است.

-         و اما دیگر منابع غذایی: یک کیلو گندم بین 500 تا 4000 لیتر آب (بسته به اقلیم و آب و هوا)؛ و یک کیلو سیب‌زمینی بیش از 200 لیتر. (جای تأسف است که وقتی هفته گذشته مشابه این آمار در باره میزان آب صرف شده برای به عمل آمدن یک خیار از زبان وزیر کشاورزی بیان می‌­شود، تلویزیون رسمی ما به جای پرداختن جدی بدان، ولو در مقام نقد آن، در برنامۀ خبری موسوم به بیست‌­وسی، آن سخن را به هجو می‌کشد).

لابد دوستان می‌­پرسند از این توصیف‌ها چه توصیه‌­ای حاصل می‌­شود؟ یعنی دیگر گوشت و قهوه نخوریم؟

پاسخ این است:

1-     اندازه نگه دار که اندازه نکو است. زین پس توجه داشته باشیم که تفاوتی معنی‌­دار وجود دارد بین مصرف ضروری و حداقلی منابع پروتئینی گوشتی، با چیزی دیگر که نام آن مصرف­‌زدگی و به اصطلاح کباب­خوری به مثابۀ تفریح است.
2-     تصحیح سبک تغذیه در حد مقدور، ناظر بر میزان مورد نیاز "آب" برای تولید هر محصول. البته با احترام به ذائقۀ تنوع‌­گرای ما آدمیان که به هر حال خود را گل سر سبد آفرینش می دانیم! برای مثال اگر با افزایش سیب‌زمینی و کاهش دیگر منابع تأمین کربوهیدرات لطمه­‌ای جبران ناپذیر نمی­‌بینیم، در این کار بکوشیم.
3-     دقت بیشتر در نگه­داری بهینه محصولات لبنی و کشاورزی. یعنی اگر در اثر کم کاری ما در مقدار تهیه شیر و نگهداری آن در خانه، یک لیوان شیر ترشیده را در سینک آشپزخانه سرازیر کردیم، به یاد داشته باشیم که مسئول هدر رفت 250 لیتر آب مصرفی در بخش کشاورزی ما هستیم. و اگر زین پس قطعه‌ای 100 گرمی از نان بیات را به دور انداختیم (که خدا را شکر در سالهای اخیر میزان دور ریز نان در ایران کاهش یافته) به یاد داشته باشیم حداقل 200 لیتر آب را نفله کردیم. و اگر یک عدد ميوه پوسیده مانند سیب را به دلیل عدم دقت در تهیه مقدار سیب لازم برای مصرف روزانه دور انداختیم، بدانیم 125 لیتر آب به دست ما هدر رفت.

4-      بر اساس مطالعات جهانی، از جمله انجمن IME  بین 30 تا 50 درصد محصولات کشاورزی بین مرحله تولید تا مصرف به ضایعات تبدیل می‌شوند و به اصطلاح به معده نرسیده زباله می‌شوند. بخشی از این معضل به حمل و نقل مربوط است، بخشی به نگهداری، و بخشی به فرآوری محصول. هر کس به اندازه حوزه تأثیرگذاری­ مسئولیت­‌پذیر باشد.

ب) دیگر مصارف خانگی
-         شست‌وشو: در شستن ظرف و لباس، سبک زندگي روزمره ما نیازمند تصحیح است. کافی است یک نکته کوچک را در خانه نهادینه کنیم: شیر آب را کامل باز نکنیم، تا نیمه و یا کمتر. مطالعات نشان داده‌اند بسیار اثربخش است، شما هم می‌توانید بیازمایید!
-         استحمام: اگر لازم نیست، هر روز دوش نگیریم!  باور کنید این توصیه افراطی نیست. برای بسیاری افراد، دوش گرفتن روزانه به یک عادت تبدیل شده است؛ بین احساس راحتی فانتزی و مقدار ضروری شست‌وشو برای تأمین بهداشت فرق بگذاریم.
-         و ...
و دست آخر اگر پوشاکی داریم که سالم است و به اصطلاح کار می­‌کند، اما تکراری شده و دل‌مان را زده آن را دور نیندازیم. مدتی کنارش بگذاریم و دوباره از آن استفاده کنیم. کمتر بخریم و دور بیندازیم. تنوع طلبانه و بوالهوسانه کیف و کفش و موبایل و فرش و دستمال و حوله و ... را نخریم و به زباله تبدیل نکنیم و دور نیندازیم و بدینسان در اصلاح مصرف آب در بخش صنعت مشارکت کنیم. رد آب را در جای جای زندگی بیش از پیش دنبال کنیم.

و از یاد نبریم: میزان بارش در ایران و ذخایر آب ما خیلی خیلی کمتر از متوسط میزان جهانی است، اما ...
در دنیا، متوسط مصرف سرانه آب 100 لیتر است اما در ایران  190 لیتر!!

اگر دستی در اطلاع‌رسانی داریم، در نشر حساسیت نسبت به آب بکوشیم. برخی الگوهای تأثیرگذار در این زمینه در زبان انگلیسی (دو نمونه سایت؛ یک نمونه رسمی‌تر و جدی تر و یک نمونه فانتزی و برای عموم مؤثرتر)

سایت:   گاردین  و    Love food, Hate waste

 آیا دوستان دست‌اندرکار طراحی سایت و وبلاگ انگیزه دارند نمونه این سایت‌ها را به فارسی تولید کنند؟

به آب بیشتر فکر کنیم

پایان